-
و دیگر هیچ !
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 22:16
-
یک سال بععععدددد !!!
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 22:13
همین که نزدیک یه هفته خاطراتمو ننوشتم خودش نشان از این داره که چه حوادث مهم و چرت و قاطی پاتی واسم افتاد. همش خاطره بود. هم تلخ و هم شیرین. امتحان های میان ترم نوبت دوم هم همین شنبه تموم میشه با فیزیک. می خوام خفن بخونم ; بخاطر همین ممکنه فردا که جمعه هست پست مطلب نکنم ولی احتمالاً کافی نت میام. امروز هم روز خوبی بود...
-
تابلوی تابلو
چهارشنبه 28 فروردین 1387 21:09
-
از امروز تا امروز
چهارشنبه 28 فروردین 1387 20:36
باز هم مثل همیشه اما یکم بهتر . امروز روز نسبتاً خوبی بود و همه چیز بر وفق مراد برقی مراد پیش می رفت. با این که خیلی کم برای امتحان شیمی خونده بودم ولی با یه کم شور و مشورت بالاخره ذور ذوری ۷ از ۱۰ گرفتم. بعد از اون هم اومدم خونه یه چرت خوابیدم که خیلی حال داد و نشاط آور بید بود. غروب رفتم نونوایی ( بخوانید نانوایی )...
-
بی انصاف
سهشنبه 27 فروردین 1387 22:13
وقتی انسان می خواهد ببری را بکشد اسمش را می گذارد شکار و تفریح، اما اگر ببر بخواهد او را شکار کند به آن می گوید درنده خویی
-
غذا حاضر است !
سهشنبه 27 فروردین 1387 22:07
-
زندگی با ایده های بزرگ !
سهشنبه 27 فروردین 1387 21:55
امروز هم روز معمولی اما خسته کننده و کسل کننده بود. تو مدرسه امتحانی نداشتیم ; چون سه شنبه ها به خاطر اینکه سه روز سبحی صبحی میشیم و دوشنبه هم وقت خوندن نداریم. بعد از مدرسه اومدم خونه. یه سر رفتم کافی نت و دوباره اومدم. با بابام غذارو جاتون خالی زدیم و کلی سیر و سنگین شدیم. بعد از غذا رفتم که مثلاً یه چرت نیم ساعته...
-
دو غلط در یک تابلو
دوشنبه 26 فروردین 1387 22:28
در ضمن علاوه بر پرشین , کلمه ی Golf اشتباه است , Gulf درست است که به معنای خلیج است .
-
ساده ولی پرمشغله !
دوشنبه 26 فروردین 1387 21:43
امروز روز خوب و معمولی ای بود ولی یه سری اتفاقات افتاد که باعث شد روز پرمشغله بشه . مدرسه و خونه هم که عادی و معمولی بود . فقط امروز امتحان ادبیات فارسی داشتیم که اکثر درساشو معلم دلسوز و جانسوز ( ! ) ما به علت غیبت های پیاپی ; به ما نگقته بودند ! . امروز بعد از مدرسه , که یه سری از بچه های پیرو خط امام مدرسه ی ما ,...
-
اطلاعیه
دوشنبه 26 فروردین 1387 21:42
-
بحران طراحی !
یکشنبه 25 فروردین 1387 22:26
امروز هم مثل روزای دیگه خوب و معمولی بود. امتحان زبان انگلیسی رو زنگ اول تو مدرسه خوب دادم. بعد از مدرسه بعد از کلی خستگی و کوفتگی که اومدم خونه ; یه کم که استراحت کردم , از موسسه ی زبان من رو خواستن . رفتم اونجا کلی برام احترام گذاشتن . آره . قضیه ی سایت و این حرفا , من پشتیبان وبسایت موسسمون هستم و خودم تراحی طراحی...
-
اگر ازحاصل عمرم به قیامت پرسند گویم آن روز که در خدمت جانان بودم
شنبه 24 فروردین 1387 22:29
امروز صبح یکم به خودم اومدم و برای امتحان تلاش کردم . ساعت هشت و سی دقیقه از خواب بیدار شدم . از ساعت ۹ تا ساعت ۱۱ یه بند مطالعه ی مفید کردم . اتفاقاً خیلی موثر بود . تو مدرسه امتحان دین و زندگی در زنگ اول رو خوب دادم . یه کم هم تو زنگ دوم روی ریاضی موخمو فشار آوردم و تو پرسش از بیست نمره ۱۵ رو گرفتم . زنگ آخر هم که...
-
یک روز طاقت فرسا !
جمعه 23 فروردین 1387 16:42
نمی دونم چه جوری شده . اصلا الان نا امید نیستما ! ولی یه حسی دارم پیش خودم که بهم میگه که نباید این باشم . گرچه الان هم خوبم , من هیچ وقت نگفتم که مثلا پسری بدی شدم . ولی انتضار انتظار بیشتری از خودم دارم . نه ! من تافته ای جدا بافته نیستم . خودمو هم نمیگیرم . ولی آخه یه کم تنبل هستم . خیلی با انرژی هستم ولی این که...
-
یک لیوان اندیشه !
پنجشنبه 22 فروردین 1387 22:25
کارلوس کاستاندا : دانایان با عمل زندگی می کنند , نه با اندیشه عمل . آلبرکامو : شغل تنها زمانی ارزش و اعتبار دارد که آزادانه پذیرفته شود . کارل یونگ : تا چیزی را نپذیریم نمی توانیم تغییرش دهیم . ناپلئون : صاحب همت در پیچ و خم های زندگی هیچ گاه با یاس و درماندگی رو به رو نخواهد شد . مارو اکلینز : اگر به دنبال موفقیت...
-
بدون شرح
پنجشنبه 22 فروردین 1387 22:16
-
درس-دیزاین
پنجشنبه 22 فروردین 1387 22:01
دیگه راه برگشتی ندارم . آخه زمان که به عقب بر نمیگرده ! از همون اول می دونستم که اینجوری میشه , اینقدر که سمت آی تی رفتم دیگه با درس و مدرسه رفیق نیستم . همش بخاطر اینه که از اول امسال رو شل گرفتم . دو تا سایت هم که زده بودم کلی پیگیری اونا رو کردم و خلاصه بازم کلی عقب موندم از درس ها و کارام . ولی باز جای اصلاح داره...